+نه هر که چهره برافروخت دلبری داند

نه هر که آینه سازد سکندری داند


یا خیر حبیب و محبوب

میکشم ناز یکی تا به همه ناز کنم..

به قولی:حیف است بعد از بخشش گناهان دوباره یکی یکی شروع شوند


+تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن

که دوست خود روش بنده پروری داند


در پیچ و خم میکده ها گم شده ام

من وقف خراسان و ری و قم شده ام

از بس که بدی کردم و خوبی دیدم

انگشت نمای کل مردم شده ام


+غلام همّت آن رند عافیت سوزم

که در گدا صفتی کیمیا گری داند